Top 10معرفی فیلم های گذشته
۱۸ فیلم سینمایی دنباله دار که از نسخه اصلی شان بهتر بودند

به نظر میرسد این روزها هر فیلم موفق، دنباله ای هم دارد. اغلب تکرار دوباره ی موفقیت کار سختی است، پس بعضی از فیلمهای دنباله دار آنقدر براساس مفهوم فیلم اول ساخته میشوند که به نظر از روی تنبلی فقط تکرار مکررات میکنند (The Hangover Part II را ببینید)، درحالیکه بقیه برای دومین بار کمی فیلم را قویتر ساختند، که اینکار در یک فیلم دنباله دار منجر به این میشود که فیلم ارتباطش را با چیزی که فیلم اول را محبوب میکرد از دست بدهد. (The Matrix Revolution را ببینید). این مورد باعث میشود که صنعت ساختن فیلمهای دنباله دار تا این حد سخت شود، و فقط در موارد خیلی نادری فیلمهای بعدی بهتر از فیلمهای قبلی شوند.
بعد از اینکه فیلمهای دنباله دار به بهترین فیلمهای هالیوود تبدیل شدند، و یک فیلم یا مفهوم اصلی موفقیت چشمگیری بهدست آورد، به این فکر میکنیم که به عقب نگاه کنیم تا چند اقدام اضافه انجام دهیم که در واقع نسبت به نسخه های قبلی بهتر شود.
‘Evil Dead II’
هر سه نسخهای که (سم رایمی) به حق امتیاز Evil Dead اضافه کرد، کلاسیک هستند. Evil Dead بر ژانر وحشت استوار است. Army of Darkness هم یک نمایش طلایی کمدی خنده دار همراه با شوخی و سر و صداست که بر ژانر وحشت تکیه دارد. اما Evil Dead II جایی است که (رایمی) تعادل کاملاً دقیق بین دو حالت را به هم میریزد و صدای فوق العاده ی کارگردانی خود را میسازد. Evil Dead II یک داستان شیطانی دیوانه وار در خود دارد که دائماً در خلال ساختار straightjacket خودش، پشت سر هم لحظات خشن و کمدی دیوانه وار ایجاد میکند، که متناوباً به سرعت تیر میاندازد و با صدای ثابت الاکلنگی، مخاطبان را از تعادل خارج میکند.
اما اگر در صحنه آشوبی باشد، (رایمی) همیشه احساس میکند پشت دوربین اوضاع تحت فرمان اوست، و بدون برداشتن گام اشتباه، در حین عصبانیت اوضاع را مدیریت میکند و مهارتش با بازی (بروس کمپل) منطبق میشود، بازیگری با مجموع های نادر از ابزارهای اجرای در دسترس، که میتواند اینقدر عادی و مطمئن بین نقش اول مرد و موقعیتهای مضحک رفت و آمد میکند، بطوریکه فراموش میکنید چطور چند بازیگر میتوانند در انجام این رقص دشوار موفق شوند. Evil Dead شاید موفقترین فیلم ژانر وحشت باشد. هر فیلم یک جشن پیروزمندانه است – حتی بازسازی و سریالهای تلویزیونی آن هم یکپارچه است – اما Evil Dead II مقدار متمرکز از هر چیزی است که حق امتیاز فیلم را خاص میکند.
‘Before Sunset’
یکی از بهترین و بعیدترین سه گانه های تاریخ سینما سری Before (ریچارد لینکلیتر) است. هیچوقت چنین قصدی نداشت – فیلم سال ۱۹۹۵، Before Sunrise، یک فیلم ساده، خودمانی، برمبنای دیالوگ از داستان عشق در یک نگاه (ایتان هاک و جولی دلفی) است. اما این سه گانه دوباره برای فیلم سال ۲۰۰۴، Before Sunset، دور هم جمع شدند، شخصیتها یکبار دیگه از سر گرفته شدند و در نهایت دوباره به فیلم فوقالعاده ی Before Midnight در سال ۲۰۱۳ میرسد. همه ی نسخه ها شگفت انگیز هستند، اما Before Sunset به خاطر روایت زمان حقیقی اش یک سر و گردن جلوتر است، چون (لینکلیتر) قبل از اینکه (جسی) مجبور شود به پروازش برسد، یکپارچگی ۸۰ دقیقه ای (جسی و سلین) را دنبال میکند. دستگاه «ساعت زنگدار» در امتداد فیلم لایه ای از تنش اضافه میکند، بطوریکه شما به عنوان بازدیدکننده فقط میخواهید این دو نفر معامله را جوش دهند. اگر Sunrise داستان «عاشق شدن» باشد و Midnight یک داستان «عاشق ماندن» باشد، Sunset یک داستان «عاشق بودن» است و چیز شیرینی درباره ی احساس و عاطفه وجود دارد که Sunset را خاص میکند. این صادقانه و خام ، اما در عین حال گرم و تأثیرگذار نیز هست.
‘Toy Story 2’
Toy Story یک فیلم مدرن در ژانر انیمیشن است و در میان فیلمهای سینمایی بزرگ برای راه اندازی محسوب میشود. این فیلم کمپانی پیکسار را به کمپانی برای تماشا تبدیل کرد، پس مثل Toy Story 2 جایگاه کوچتری برای پاک کردن دارد. و همچنان به هر طریقی، از نسخه ی اصلی اش پیشی میگیرد. اینکه انیمیشن است بهتر است، دنیا را بزرگ میکند، شخصیتها را میسازد و برخی موقعیتهای عمیق و جدی احساسی ایجاد میکند. این یکی از بهترین فیلمهایی است که این استودیو تا به حال انجام داده است، که این مطلب با نگاه به کل کارهای کلاسیکی که تو این سالها انجام شده، گفته شده است. و Toy Story 2 همچنان زیبایی خود را حفظ میکند و مطمئن نیستم هیچ فیلمی در این ژانر بتواند از آن پیشی بگیرد.
‘Batman Returns’
شاید این توهین به مقدسات باشد که بگوییم Batman Returns بهتر از فیلم Batman سال ۱۹۸۹ (تیم برتون) است، اما از نسخه های قبلیاش، جسورتر، به هم پیوستهتر و دیوانه وارتر است. در حالیکه بتمنِ تیم برتون بیشتر با جنبه های تاریکتر بتمن و شخصیت بروس وین بازی کرد و از این جهت Batman Returns دیوانگی کامل است. (برتون) اینجا از نظر زیباییشناختی قابل اطمینانتر است و از بالا به پایین، یک نسخه ی شگفت انگیز تحت تأثیر هنر تزئینی از گاتهام است. و افراد بد این فیلم شاید بعضی از بهترین ابرقهرمانهای تاریخ سینما هستند. (میشل پیفیفر) به Catwoman بعد اضافه میکند، چون (برتون) شخصیت را به گونه ای آینه ای برای (بروس/بتمن) ترسیم کرد، که آنهایی که لباس میپوشند و عالی خواهند بود، را نشان میدهد، اما در شرایط سخت و موارد انتقام بیشتر طول میکشد. (دنی دویتو) کاملاً مثل پنگوئن میترسد، اما این (کریستوفر واکن) از (مکس شرک) است که از همه نامردتر است، به طوریکه برتون، به نسخه ی فابریک فیلم، طعنه های سیاسی جدی اضافه میکند.
این فیلم از هر نظر یک فیلم جاه طلبانه است، در حالیکه سطح غرابت و تاریکی آن، برادران وارنر را فراری میدهد و بازدیدکننده ها را غافلگیر میکند، اما از نظر درک، همچنان یکی از به یادماندنی ترین و شیکترین فیلمهای ابرقهرمانی است که تا به حال ساخته شده است.
‘Harry Potter and the Prisoner of Azkaban’
بله در این لیست یکی یکی فیلمهای دنباله دار را قرار میدهیم. در حالیکه کارگردان Chris Columbus’ Harry Potter and the Sorcerer’s Stone و Chamber of Secrets کار خوبی انجام دادند که پایه ی خوبی برای امتیاز این فیلم گذاشتند، این فیلم Alfonso Cuaron’s Harry Potter and the Prisoner of Azka بود که واقعاً نشان داد چه خوب میتوان از یک کتاب موفق در یک نمایش بزرگ اقتباس کرد. در حالیکه فیلمهای کلومبوس، طرفدار تقلید کورکورانه از چیزهای اصلی است، کوارون، کتاب J.K. Rowling را با مشخصه های هنری اضافی مال خود کرد. تصمیم برای تمرکز روی داستان هری، کلید مدیریت ادامه ی کتاب در آینده را اثبات میکند و جاهطلبی کوارون در زیباسازی فیلم، واقعاً شما را مجبور میکند به معجزه اعتقاد پیدا کنید.
‘Christmas Vacation’
جای بحث ندارد که Christmas Vacation بهترین فیلم سینمایی در خصوص تعطیلات است. نسخه ی اصلیاش یک کمدی سفر در جاده است، و تا به امروز هم قطعاً یکی از بهترین فیلمهاست، اما Christmas Vacation یک کلاسیک در مورد تعطیلات است که در واقع روی شادی و ترس بودن با خانواده در کریسمس دست میگذارد. این مجموعه اینجا خیلی خوب کار میکند و یک سبکی از اجرا را ارائه کرد که حتی وقتی داستان وارد قلمرو غیرمنطقی میشود هم به گونه ای با عقل جور در بیاید. همه ی ما مثل Clark Griswold هستیم.
‘Gremlins 2: The New Batch’
فیلم دنباله دار دیگری که به دلایل دیوانگی کامل از نسخه های اولیه اش بهتر است، Gremlins 2: The New Batch است. فیلمساز، جو دانته، اقرار کرد که این طرح اولیه از Key & Peele خیلی دور از فکر بکر اقدامات بعدی آن نیست، اما فیلم از تنها نسخه ی دیوانه وار gremlins چیزهایی بیشتری برای ارائه دارد. اگر فیلم اول یک فیلم ژانر وحشت Amblin باشد، Gremlins 2 برخود متکی است و طعنه ای به اتحادیه های مختلف میزند. در زمان نبوغ، همهی فعالیتها در ساختمان تجاری منهتن اتفاق میافتد و آرایش وسیعی برای مکانها و تنظیمات برای ضرب وشتم موجودات خیالی ارائه میکند. دانته همه چیز را هدف قرار میدهد، همیشه همه را در مسیر سرگرم نگه میدارد و از آنجا که فیلم دنباله دار در عنصر وحشت در فیلم اول کمبود داشت، در فیلمهای بعدی این کمدی تاریک بیشتر استفاده شده است.
‘Captain America: The Winter Soldier’
در سال ۲۰۱۱، جو جانسن شانس این را داشت که فیلم Captain America: The First Avenger را کارگردانی کند، از این فیلم میتوان به عنوان یک موفقیت روانی برایThe Rocketeer نام برد. این دوره از جنگ جهانی دوم که به تصویر کشیده شده است، کریس اونز را یک Captain America لاغر و کوچکشده از Steve Rogers به تصویر میکشد که تقریباً فناناپذیر است. بهعنوان یک داستان ابرقهرمانی، جواب داد. اما به دنبال آن Captain America: The Winter Soldier از Russo Brothers است که چاشنی تناقض را به زمانهای معاصر آورد و به شکل استادانهای در یک نمودار چینخورده عمل میکند که از تریلرهای سیاسی کلاسیک اواخر ۱۹۷۰ الهام میگیرد.
The Winter Soldier در چندین سطح برتری دارد: به ترتیب با تولید دوباره ی باکی بارنز و نفوذ هیدرا، بین MCU و Agents of S.H.I.E.L.D. از Marvel برابری ایجاد میکند. سکانسهای اکشن حرکتی و اندرونی، بعضی از بهترینهایی است که MCU ارائه میکند؛ توطئه ی سیاسی و حضور جاسوس در فیلم، به این کمک میکند که از هزینه ی ابرقهرمانی مشابه جدا شود. (بهعلاوه اینکه رابرت ردفورد هم در فیلم حضور دارد.) در سطح شخصیت، این پرکشمکشترین Captain America است، هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفه ای، بطوریکه در همین حال با کاهش خیانت سر و کار دارد، تلاش میکند (باکی) را از حاشیه درآورد. The Winter Soldier یک سر و گردن از اولین فیلم Avenger بالاتر است و Captain America: Civil War در انتهای مسیر کشمکش به سمت Rodgers است.
‘The Hunger Games: Catching Fire’
در طول عرضه، The Hunger Games با شک و تردید گروهی را در نظر میگیرند که فکر میکردند به سادگی اقدام دیگری برای پرداختن به عاشقان Twilight انجام داد. اقتباس کارگردان Gary Ross همه چیز بود به جز اینکه یک درام علمی-تخیلی جدی، هولناک و دلخراش است. و با وجود اینکه اولین فیلم قوی بود، کارگردان فرانسیس لارنس، دوباره فیلم بعدی The Hunger Games: Catching Fire را تکرار کرد تا یکی از عالیترین موثرترین فیلمهای سرگرم کنندهی سینما در دهه ی اخیر است. یک اجرای رو به جلوی چشمگیر از جنیفر لارنس است که از صحنه هایی از کارهای استنلی تاکی، جنا مالون و سم کلافین دزدیدهاست، این فیلم نه تنها فرد را تحت تأثیر قرار میدهد بلکه چیزی برای گفتن هم دارد. این یک چیز بسیار تأثیرگذار است که هیجان انگیز، هوشمندانه و در عین حال تماماً ذهن فرد را تحریک میکند.
‘Terminator 2: Judgment Day’
یکی از باشکوهترین فیلمهای دنباله داری که تا به حال ساخته شده، Terminator 2: Judgment Day بعداً ثابت کرد که جیمز کامرون توقف ناپذیر است. مهم نیست ایده هایش چقدر احمقانه یا در عمل سرسختانه به نظر برسد، ما یاد گرفتیم که هیچوقت علیه کامرون شرط نبندیم، چون همیشه حق مطلب را ادا میکند. Terminator 2: Judgment Day تریلر علمی-تخیلی در ذهن کامرون است، که نه تنها آرنولد شوارتزنگر را این بار تبدیل به شخصیت بد قهرمان فیلم کرده، بلکه وسعت افسانه ی داستان به اجبار شما را تحت تأثیر قرار میدهد. اما این شخصیتهای Terminator 2 هستند که دوام میآورند، چون فیلم واقعاً داستان پسری است که در جستجوی پدرش است، و شوارتزنگر نقش نماینده برای هدف تراژیک فیلم ایفا میکند. این یک فیلم تأثیرگذار، هیجانانگیز و جاه طلب است و با وجود اینکه The Terminator یک فیلم بسیار خوب است، نسخه ی دوم آن باشکوه تر است.
‘Skyfall’
من میخواهم بحث هایی را بگنجانم که Skyfall بهترین فیلم Bond نیست، اما حالا که داریم درباره ی فیلمهای دنباله داری صحبت میکنیم که از فیلم اصلیشان بهتر هستند، هیچ شکی وجود ندارد که Skyfall از Dr. No بهتر است. Dr. No شروع خوبی از سری فیلمهای Bond است که تا زمانیکه From Russia with Love و Goldfinger ظهور نکرده بودند، واقعاً با هم نمی آمدند، اما من اعتقاد دارم که Skyfall همچنان از این فیلمها پیشی میگیرد، چون فیلمی است که به طور فعالی با چند دهه از تاریخ فیلمهای Bond دست و پنجه نرم میکند و سعی میکند متوجه شود در کجای دنیای مدرن قرار دارد. این یک فیلم جیمز باندی است که نه از فیلم های جیمز باندی خود مخفی میشود، نه کاملاً از دنیای باند فاصله میگیرد. این فیلم مدرن و متفکرانه است و در عین حال بهترین جنبه های شخصیت و تاریخش را تحسین میکند. و چیزی که Skyfall را خاص میکند این است که فقط میتوانید آن را با جیمز باند بسازید، هیچ شخصیت فیلمی دیگری چنین سطحی از دوام و آشناییت را ندارد.
‘The Godfather Part II’
مت دیمن یکبار اعلام کرد که از کارگردان، مارتین اسکورسیزی، سوال کردم که کدامیک بهتر بود، پدر خواندهی ۱ یا ۲، اسکورسیزی جواب داد ۲، و وقتی از او پرسیدم چرا، در جواب گفت، «چون پول بیشتری داشت!». واقعاً پدرخوانده، یکی از بزرگترین فیلمها در همه ی زمانها بود، و همچنین نسخه ی بعدی آن پدرخوانده ی ۲٫ و با در نظر گرفتن موفقیت اولین فیلم، نویسنده/کارگردان، فرانسیس فورد کاپولا، میتوانست وسعت درام گانگسترش را افزایش دهد تا نتایج غنی بسیاری بگیرد. دوره های دو زمانه کامل اجرا شد، و با قیمت یکی، دو بازیگر پیشقدم شگفت انگیز به ما معرفی کرد. و فروغ تاریک الپاچینو، در نقش مایکل کورلئونه، منظره ای است که باید مشاهده کرد، به خصوص موقعی که بعداً در صحنه ی بازیگری، داین کیتون را در نقش کی میبینیم. احتمالاً این بهترین فیلم دنباله داری است که تا به حال ساخته شده است.
‘Star Wars Episode V: The Empire Strikes Back’
بدون درنظر گرفتن اسطوره سازی که در چند دهه ی اخیر صورت گرفته، وقتی جورج لوکاس تصمیم گرفت که Star Wars: A New Hope را بسازد، ایده ی کاملی از حماسه ای که قرار بود اتفاق بیفتد در ذهن نداشت. در واقع، طرح اولیه ی The Empire Strikes Back کاملاً با نسخه ی تمام شده ی فیلم متفاوت بود، بطوریکه فیلمنامه نویس لارنس کاسدان کمک قابل توجهی کرد. اما این یکی از بنیادهای سینما است، یک فیلم دنباله دار جاه طلبانه، تراژیک، تیره که کاراکترهای A New Hope را استفاده میکند و افقهای فیلمش را به روشهای جالب و شگفت انگیزی گسترش میدهد. همچنین این فیلم تأثیرگذارترین فیلم حماسی دیداری تحت کنترل لوکاس است، به طوریکه کارگردان، ایروین کرشنر، یک زیبایی پویایی به نمایش آورد که به تاریکی داستان به خوبی کمک میکند. و نه تنها به عنوان یک فیلم علمب-تخیلی عالی در نظر گرفته میشود، بلکه به عنوان یک نمونه برای عناوین بعدی است که خطرات را افزایش میدهد و شخصیتها را به جهات مختلف و در بعضی اوقات خطرناکتر سوق میدهد.
‘Friday the 13th Part 2’
وقتی اکثر افراد به جمعه ی سیزدهم فکر میکنند، معمولاً به نسخه ی دوم آن هم فکر میکنند. در اولین فیلم تخیل جیسون وورهیز به هبروت میرود، این مادرش، پاملا وورهیز، است که مشاوران Camp Crystal Lake را شکنجه میدهد چون خیال میکند آنها مقصر مرگ پسرش هستند. جمعه ی سیزدهم روانشناسی جیسون وورهیز را تنظیم میکند، اما این نسخه ی دوم ان است که دیده میشود کاملاً او را رها میکند و نمونه را طوری متصل میکند که میتوان برای تعریف سری از آن استفاده کرد. من را به اشتباه ننداز، جمعه ی سیزدهم یک کار کلاسیک است، اما قسمت دوم آن تولد یک نماد وحشت را نشان داد.
‘Mad Max: Fury Road’
این یک واقعیت با مزه است: Mad Max اصلی فیلم خیلی خوبی نبود! اساساً یک پیش درآمد گسترش داده شده از امتداد ویژگی بود و کمبود بی واسطه بودن و سرعت تولید نسخه های بعدی در آن حس میشود. در حالیکه شباهت زیادی بین The Road Warrior و Mad Max: Fury Road وجود دارد، برای اینکه یکی را به عنوان نسخه ی بهتر انتخاب کنم، باید گزینهی بهتر را به Fury Road بدهم. سطح جاه طلبی آن شگفت انگیز است و چیزی که به دست میآورد، وقتی این حقیقت را در نظر میگیرید که جورج میلر همچنان کارگردان اثر است، این فیلم را شگفت انگیزتر هم میکند. این راه اندازی مجدد سنتی نبود که چند هوادار بیایند و سعی کنند فیلم برای مخاطبان مدرن بهتر کار کند. این خود میلر در زمین بازی خودش بود که بازی را از ابزارهای دیداری گرفته تا داستان و تمهای این بین، به سطح جدیدی برد.
‘X2: X-Men United’
در سال ۲۰۰۰، برایان سینگر، نسخه ی خودش از قهرمانان کتابهای تخیلی مارول، ایکس-من، را به مخاطبان همه جای دنیا معرفی کرد. با انجام چنین کاری، دنیایی را معرفی کرد که بی شباهت به دنیای خودمان هم نیست، دنیایی پر از تنفر، تعصب و کشتار دسته جمعی که فقط برای این اتفاق میافتد که جهش یافته ها را به عنوان منبعی از ترس و قربانی آسان نشان دهد. با وجود اینکه ایکس-من این جهان را کاملاً خوب تنظیم کرد، شخصیتهای X2: X-Men United در آن زندگی میکنند و میمیرند.
«ترس از دیگران» که در مقیاس کوچک و شخصی با صحنه هایی که لوگن و روگ در اولین فیلم در آن شرکت داشتند، بسیار اجرا میشود، به لطف دسیسه ی قتل عام کلونل ویلیام استرایکر در این نسخه از فیلم در رأس این محور قرار دارد. این شخص سوم پست، نه تنها به تیمهای خاویر و مگنتو اجازه میدهد که تفاوتهای خود را کنار بگذارند تا یکبار هم که شده با هم کار کنند، بلکه داستان پشت شخصیت اصلی ولورین را بیشتر معرفی میکند، چیزهایی که در امتداد امتیاز X-Men به معیاربودن خود ادامه میدهد. X2 همچنین فواید نسخه ی بعدی، مثل عمق ارتباط ساخته شده در شخصیتها و کشف افسانهی موجود مثل داستان Chris Claremon و Brent Anderson در “X-Men: God Loves, Man Kills” و افسانه ی Phoenix را برجسته میکند، درحالیکه به خطاهای مرتکب شده ی نسخه های بعدی فیلم واقف است. و این واقعیت که دشمنی نزدیک و رودگذر استرایکر با کمک و تلاش از بین رفت، داستان X2 را به زمان حال منطبق تر کرد، چون در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد و قرار است مدتهای طولانی ادامه پیدا کند.
‘The Dark Knight’
چه آن را به چشم دنباله ای از فیلم Batman Begins و چه تمام فیلمهای بتمن ببینید، شکی وجود ندارد که The Dark Knight به همه ی آنها برتری دارد. فیلم، برای همه ی کتابهای تخیلی ژانر خود انقلابی محسوب میشود، چون کریستوفر نولان با مهارت تمام، درام جنایت در دنیای واقعی را با شخصیتهای ابرقهرمانی مخلوط کرد. قبل از The Dark Knight، فیلمهای براساس کتابهای تخیلی، منتسب به کتابهای تخیلی سرگرم کننده و امیدوارکننده هستند. حتی فیلمهای وحشیانه و آزاردهنده ای مثل فیلمهای بتمن تیم برتون هم همچنان در قلمروی نقطه نظر فرار از واقعیت محسوب میشود. با مقایسه، The Dark Knight چیزی مثل War on Terror است، در حالیکه همچنان فیلمی سرگرم کننده و شگفتانگیز است، همچنین چیزی است که طنین انداختنش ادامه میدهد. و حتی اگر فیلمی متفکرانه، درگیرکننده هم نباشد، یکی از بهترین اجراهای سینمای مدرن را با بازی هیث لجر در نقش جوکر در خود دارد.
‘Superman Returns’
با درنظر گرفتن مسیر تاریکی که برای جهان DC اتفاق افتاد، Superman Returns به شکل شگفت انگیزی خوب دوام آورد. در حالیکه فیلم قطعاً مشکلات خودش را دارد، به خصوص در بازی سوم، از نقطه نظر طرح، خیلی بهتر از همه ی فیلمهای دیگر سوپرمن کریستوفر ریو عمل کرد (ریو نسبت به خود براندون روث، سوپرمن بهتری بود، اما طرحهای آن فیلم از مزخرف تا بیرحم تغییر میکرد.) همچنین نگاه متفکرانه ای به بعد از واقعه ی یازده سپتامبر در دنیا میاندازد و با این ایده دست به گریبان میشود که چرا منتظریم ابرقهرمانها ما را نجات دهند. در حالیکه در تیرگی و فکر فرورفتن کار سادهای است، Superman Returns قصد دارد امیدوارکننده باشد، و با وجود اینکه فیلم گامهای اشتباهی هم برداشت اما همچنان تابه حال بهترین فیلم سوپرمنی است.
فقط dark khight . البته حساب godfather جداعه.