نقد سریال
نقد و بررسی سریال The Outsider: داستانی شبیه True Detective با حال و هوای آثار استیون کینگ

وقتی شنیدم قرار است سریال اقتباسی The Outsider «بیگانه» از روی رمانی نوشته استیون کینگ (Stephen King) ساخته شود، عمدا رمان را نخواندم چون دوست داشتم بدون هیچ پیشزمینهای سراغ این داستان معمایی بروم. خیلی خوشحالم که این کار را کردم، چون با اینکه نمیتوانم دقیقا بگویم این سریال چقدر به محتوای کتاب وفادار بوده، اما میتوانم بگویم The Outsider یک داستان کارآگاهی عجیب و غریب و چیزی بین True Detective «کارآگاه حقیقی» و Dracula «دراکولا» آن هم روایت شده با حال و هوای داستانهای کینگ است. این یک سریال معمایی تاریک و سرگرمکننده با حضور بازیگران بزرگ و درباره جنایتی شدیدا گیجکننده است که در چند اپیزود اول کاملا شما را درگیر داستان میکند.
سریال در فضای شهری در حومه جرجیا و با پیدا شدن جسد تکه تکه شده فرانکی پیترسون ۱۱ ساله آغاز میشود. کارآگاه رالف اندرسون (با بازی بن مندلسون (Ben Mendelsohn)) تحقیقات پرونده را آغاز کرده و به این نتیجه میرسد که مظنون اصلی تری میتلند (با بازی جیسون بیتمن (Jason Bateman)) است، مربی لیگ محلی بیسبال که در این جامعه کوچک اعتبار زیادی دارد. اثر انگشت، دیانای و بزاق میتلند در سراسر صحنه جرم پیدا شده و پس از رخ دادن این جرم، چند دوربین مداربسته تصویر او را با حالتی عجیب و غریب ضبط کردهاند. رالف که شدیدا از این جرم و گناه غیرقابل انکار تری خشمگین شده، او را وسط یک بازی و جلوی همه مردم دستگیر میکند. اما تری به بیگناهی خودش اصرار کرده و حتی ادعا میکند زمانی که این جرم رخ داده در شهر دیگری در کنفرانس یک معلم حضور داشته است. وقتی وکیل تری یعنی هاوی گولد (با بازی بیل کمپ (Bill Camp)) ویدیویی پیدا میکند که تری را در زمان وقوع جرم در محل کنفرانسی خارج از شهر نشان میدهد، رالف مجبور میشود کل تحقیقات خودش را زیرسوال ببرد. چطور ممکن است تری میتلند در آن واحد در دو مکان مختلف حضور داشته باشد؟
مندلسون طی سالهای گذشته خودش را به عنوان یک بازیگر توانا با قابلیت بازی در نقشهای متفاوت به اثبات رسانده و سریال را با همین توانایی خودش پیش میبرد. رالف مردی غمگین اما پایدار است و در جستجو برای چرایی و چگونگی اتفاقات کاملا احساسی و در عین حال دقیق عمل میکند. او یکبار میگوید: «من اصلا حوصله اتفاقات غیرقابل توضیح رو ندارم»، که همین جمله خلاصهای از ویژگیهای شخصیتی اوست. رالف پس از روبرو شدن با مورد غیرقابل توضیح تری میتلند، به جستجوی خودش برای حقیقت ادامه میدهد. میر وینینگهام (Mare Winningham) نقشآفرینی خیلی خوبی در نقش همسرش جینی دارد، مشاور عفو مشروطی که در کنار رالف در غم از دست دادن پسرشان به سر میبرد. آنها زوج کاملا قابل باوری را به تصویر میکشند، و آرامش و مهربانی جینی کاملا دلسوزی رالف را تکمیل میکند.
سینتیا اریوو (Cynthia Erivo) همیشه حضور خوبی در آثار مختلف داشته است (مخصوصا هنرنمایی عالی او در فیلم کمتر مورد توجه Bad Times at the El Royale «اوقات بد در ال رویال»). او در اینجا نقش هولی گیبنی را بازی میکند، یک کارآگاه خصوصی که توسط گولد استخدام شده تا تری را تبرئه کند. هولی نسخه مخصوص کینگ از یک کارآگاه نابغه اما شکست خورده است. این خط داستانی خستهکنندهای برای این سریال است که به بازیگر اجازه میدهد نقش خودش را با اغراق بازی کند. اما اریوو آن را با ترکیب خیلی خوبی از نبوغ انسانی، ناسازگاری اجتماعی و شخصی که از مکانهای باز میترسد به تصویر میکشد. او همان بچه همهچیز دانی است که هیچوقت بزرگ نشده، فقط سنش بیشتر شده است. هولی با این ادعا که قاتل فرانکی پیترسون ممکن است ماورایی باشد، اعتقاد رالف به حقیقت علمی و منطقی را به چالش میکشد.
بیتمن پس از بازی در نقش مایکل بلوث زجرکشیده در سریال کمدی موفق Arrested Development «پرورش شکستخورده»، سریال در حال پخشش Ozark «اوزارک» و البته یکی از بهترین بازیهای او در فیلم کمتر مورد توجه The Gift «هدیه»، نشان داده بازیگر کاملا توانمندی است. انتخاب او برای بازی در نقش تری تصمیم بسیار خوبی بوده و او در اینجا از جذابیت خودش برای نمایش یک پدر موفق آمریکایی بهره میبرد. اما همیشه نکته خاصی در شخصیتهای بیتمن وجود دارد، انگار ناگهان قرار است با خشم زیاد دست به کاری پشیمان کننده بزند، که همین باعث شده در The Outsider به بیگناهی تری کاملا شک داشته باشیم. تهدیدآمیز بودن نامحسوس او در فلش بکهایی که شهادت شاهدان پرونده را نشان میدهند مو را به تن آدم سیخ میکند. وقتی دختری به یاد میآورد تری را در شب قتل فرانکی در حال خارج شدن از جنگل دیده، دهان و چانه او پر از خون است و تری کاملا تهی و بیروح به نظر میرسد، که نشانگر به پوچی رسیدن او پس از انجام یک جرم دیوانهوار است. این تصویری فراموش نشدنی از اوست، مخصوصا وقتی از جزئیات آزاردهنده قتل فرانکی باخبر میشویم.
بیتمن علاوه بر بازی در نقش مظنون اصلی، تهیهکننده اجرایی سریال هم هست، و کارگردانی دو اپیزود اول را برعهده داشته است. از شش اپیزودی که در اختیار منتقدان قرار گرفته، همان دو اپیزود اول بهترین آنها بودند و کارگردانی بیتمن نشان میدهد خیلی خوب میداند دلیل وحشتناک بودن مناطق حومه شهری آمریکا چیست. دنیای The Outsider عمدا عجیب و غریب و ترسناک است. درختان خشک و بیروح و مناظر گلآلود این سریال که فیلمبرداری آن در جرجیا انجام شده، حال و هوایی گوتیک به آن داده که کاملا مخاطب را غرق داستان میکند. مزیت اصلی The Outsider آزاردهنده و گیجکننده بودن آن است. سریال برای مدت زیادی شما را سردرگم نگه نمیدارد، اما از به هیجان آوردن مخاطب لذت میبرد. ما به روشی خاص میتوانیم چیزی که رالف و بقیه شخصیتها احساس میکنند را تجربه کنیم، که کاملا تسلیم غیرممکن بودن این جنایت شده و تلاش میکنند راهی برای توضیح آن پیدا کنند.
موسیقی متن سریال یکی دیگر از نقاط قوت آن است. موسیقی ساخته دنی بنسی (Danny Bensi) و ساندر جوریانس (Saunder Jurriaans) کاملا پراکنده است و در لحظات خاصی به کمک سریال میآید. این موسیقی وقوع یک اتفاق بد را پیشبینی میکند، گویا کاسهای زیر نیمکاسه است، اما نمیدانیم دقیقا مشکل چیست. موسیقی سریال عجیب و غریب، ترسناک، اضطرابآور و عالی است.
بدون اینکه داستان را لو بدهم، تنها ایرادی که به The Outsider میگیرم این است که هسته اصلی آن برای طرفداران ژانر وحشت و هواداران سرسخت کینگ کاملا آشکار است. من چند اپیزود منتظر بودم تا شخصیتها متوجه افشاگریهایی شوند که من از قبل آنها را حدس زده بودم. اما سریال آنقدر درگیرکننده هست و شخصیتها آنقدر خوب نوشته شدهاند که واقعا به مشکلات سریال اهمیتی نمیدهم. The Outsider ترکیبی جذاب از ژانر فرآیندهای پلیسی و وحشت ماورایی است که معمایی ترسناک و عالی وارد داستان کرده، البته برای کسانی که تحمل خشونت و تاریکی آن را دارند.
سلام خلاصه و مفید بگم که به هیچ عنوان این سریال بینظیر رو از دست ندید
سلام . لطفا بگید این سریال فصل دوم داره یا تک فصل تموم میشه ؟
سلام هنوز ساخت فصل دوم تایید نشده
اما در حال مذاکره هستن
پایان بندی داره یا باید منتظر فصل دوم موند ؟
میشه گفت پایانبندی داره
ولی ممکنه به شکل آنتولوژی ادامه پیدا کنه