اخبار حاشیه ای
ایده چگونگی پایان سریال های برکینگبد و دکستر از کجا آمدند؟

واکنش بینندگان و طرفداران به پایان دو سریالی که شخصیت اصلی آنها ضدقهرمانانی بودند که زندگی جنایی خود را از دیگران به طور هوشمندانهای مخفی میکردند، بسیار متفاوت بوده.
سریال برکینگبد مانند تمامی فصل های گذشته با یک نتیجهگیری احساسی و رضایتبخش به پایان رسید، هرچند آنچنان هم سورپرایز بزرگی نبود و شاید برای بعضیها قابل پیشبینی هم بود ولی توانست تقریبا همه را راضی کند و یکی از پایان های بسیار خوب سریال های تلویزیونی را رقم بزند. سریال دکستر که به خاطر پیچش های بزرگ و تغییر جهت های شدید و انتخاب های عجیب و غریب کاراکتر هایش و عدم واقعگرایی در قسمت پایانی هر فصل معروف است، این فصل نیز این گونه بود که باعث به وجود آمدن صحنه های شوکانگیزی شد. البته ما چگونگی پایان و بهخصوص قسمت نهایی دو سریال را مورد بحث قرار میدهیم و از لحاظ فنی کل فصل را در نظر نمیگیریم. البته نقدها و مراسم هایی که در این زمینه برگزار میشود گویای سطح فنی بالای این دو سریال پرطرفدار است و تفاوتها را نشان میدهد.
مطمئنا هرکدام از این سریالها با توجه به پایان خود، واکنش های متفاوتی را باعث شدهاند که این تعداد واکنشها و نظرات بیشمار است. هرکس با توجه به سلیقه و انتظاراتی که دارد منتظر یک نوع پایانی است که در آخر باید ببیند چند درصد از آن انتظاراتش برآورده شده است که یقینا با فرد دیگر بسیار متفاوت است.
اما ویژگی مشترک هر دو سریال یا هر سریالی دیگر این است که سازندگان یا به طور مشخص نویسندگان و تهیهکنندگان هستند که روند و چگونگی پایان سریال را مشخص میکنند.
برای دکستر، پایان سریال سالها پیش تعیین شده بود. مسئول ساخت سریال (showrunner) اسکات باک ایده چگونگی به پایان رساندن سریال را به کانال شوتایم داد و این کانال خوشش آمد و قبول کردند که سریال این گونه به پایان برسد. اسکات در اینباره میگوید که ایده اصلی صحنه های آخر هستند. این صحنهها سالها پیش در نظر گرفته شده بودند و بدون تغییری ساخته شدند. میتوان گفت بقیه متن قسمت آخر و در کل فصل پایانی در اتاق نویسندهها انجام گرفته و پایان اصلی سریال ایده اسکات بوده.
برای برکینگبد، پایان سریال به مناظره گذاشته شد. مناظرهای که در آن وینس گیلیگان، خالق این سریال به همراه تیم نویسندگانش ۳۰ تا ۴۰ پایان مختلف را بررسی کردند تا گوشه و کنار تمام آنها مورد بازبینی قرار بگیرد و بهترین را انتخاب کنند. سریال برکینگبد حدود یک سال برای ساخت هشت قسمت پایانی وقت صرف کرد و برای نوشتن فیلمنامه هر قسمت تقریبا سه هفته زمان استفاده شد. البته وینس گیلیگان قبلا در مصاحبهای اعلام کرده بود که وقتی ساخت سریال را شروع کرده بود، پایان آن را در ذهن داشت ولی هرچه جلوتر میرفتند پایان های دیگری به ذهنش میرسید.
در آخر باز هم نمیتوان گفت که کدام راه بهتر است. ایده اصلی خالق سریال که بعضی مواقع میتواند بهترین باشد و در عین حال ممکن است نواقصی داشته باشد که با همفکری میتوان آن را رفع کرد. یا مناظرهای که در آن ایده اصلی خالق سریال به دلیل نظرات مختلف از بین میرود و ممکن بود همان ایده اصلی، بهترین باشد.
کاش منبعی بود که میشد ازش فهمید که باقی پایان های در نظر گرفته شده برای بریکینگ بد چی بودن.
پایان بریکنگ بد با اینکه قابل توقع بود ولی خیلی عالی بود اپیزود اخرش خیلی آروم وزیبا پیش رفت .
ولی پایان دکستر تا مردن دبرا مورگاان زیبا بود ولی اخرش چنان خوب نبود اگر جسدِ مُرده دکستر رو هم پیدا میکردن یا میفهمیدن دکستر کی بوده جالبتر میشد
اینجوری که اینا دکسترو تموم کردن خودش میتونه زمینه سازیه یک فصل دیگه بشه که فصل دیگه ای در کار نیست برا همین راضی کننده نبود (تا حدودی).
فصل جدیدی قراره ازش بسازن ریبوت دکستر هست
که خیلی ام عالی قراره بشا در ۱۰ قسمت
برکینگ بد اونقدا هم قابل پیش بینی نبود . به نظر من سکانس والتر و اسکایلر غیر منتظره بود . اونجایی که برمیگرده میگه واسه خونواده نبود واسه خودم انجامش میدادم توش خوب بودم احساس سرزندگی میکردم . انصافا همچین فکری میکرد؟
اصلا قابل مقایسه نیستند. بریکینگ بد بسیار قوی تر بود
دکستر بسیار قویتر اصلا قابل مقایسه نیستند :) فصل اول سریال برکینگ بد بشدت ضعیف بود
دکستر با بریکینگ بد قابل مقایسه نیست . چرا؟ چون دکستر یک دنیا شخصیت داشت. اونم چه شخصیت هایی . تعداد داستان های فرعی و اصلیه دکستر خیلی بیشتر بود. دکستر یک رمان بود.از قبل داستانش مشخص شده بود برعکس برکینگ بد . دکستر یک پایان داشت اونم چیزی بود ک نویسنده خواسته بود. برکینگ بد کاملا قابل پیش بینی بود پایانش. ولی پایان برکینگ بد جالب تر بود.
هدف از ساخت یک سریال یا فیلم فقط برای پر کردن وقت و سرگرم شدن نیست. از لحاظ روانشناسی همیشه انسانها به دنبال پایان خوب هستن و یک سریال با پایان درام هر چقدر هم خوب ساخته بشه در نظر اکثر بینندها قابل قبول نیست چرا که همه ماها وقتی یک سریال میبینیم با شخصیتهای داستان همزاد پنداری داریم و هرچقدر که داستان یک فیلم بد تموم بشه تو روحیه بیننده اثر میزاره. در مورد این دو سریال هم به نظر من برکینگ بد با توجه به سیر داستانیش خیلی خوب شروع شد، اوج گرفت و در آخرم خوب و منطقی تموم شد و انتظار یک بیننده با پایان خوش و یا لا اقل منطقی رو فراهم کرد. ولی تو سریال دکستر تو ی بعضی قسمتا خیلی شانسی دکستر گیر نمی افتاد و همه چیز به طور شانسی درست می شد و چون پایان قمگینیم داره، بیننده سعی میکنه فراموشش کنه. ولی اگه تو قسمت آخر حد اقل دبرا نمیمرد خیلی پایان بهتر و قابل قبولتری میتونست باشه.
دکستر انگار یه فرشته محافظ داشت برای همین نمرد تو یه صحنه ای هم یکی بهش میگه تو فرشته مرگی و از طرف خدا انتخاب شدی، در مورد مرگ دبرا هم میخواست این پیامو بده که فرصت جبران کارهای بدمون رو نداریم و هر کار بدی که انجام بدیم تاوانش رو میدیم، در کل خیلی به اثر پروانه ای تکیه داشت و هر کسی که کار بدی میکرد دچار بدبیاری و نکبت میشد
در این که هر دو سریال فوق العاده زیبا و خاص هستند هیچ شکی نیست ولی برای من سریال دکستر با اختلاف فوق العاده تر بود چون به نظرم عناصر خیلی بیشتری برای جذاب تر شدن داشت و همچنین تم عاشقانه سریال به خوبی با ذهن بیننده ارتباط برقرار میکرد در ضمن سریال دکستر هر فصلش جذابیت خاصی داشت ولی برکینگ بد اینطور نبود. پس از پایان سریال دکستر خودم به عنوان بیننده خیلی واسه تموم شدنش حسرت خوردم ولی برای برکینگ بد اینطور نبود البته شخصیت والتر وایت مسلما یه شخصیت ماندگار خواهد بود ولی باز هم برای من دکستر و دبرا فوق العاده تر و خاطره انگیز تر خواهند البته سلیقه هر شخص قابل احترامه ولی به نظرم سریال دکستر شایسته امتیاز بیشتری از سمتIMDB بود
من هر دو رو دیدم ولی دکستر واقعا فوق العاده بود و صد درصد دکستر از بریکینگ بد بهتر بود.ولی پایان فصل ۸ دکستر غم انگیز بود.انگار شایعه شده که میخوان فصل ۹ را بسازند چون فصل ۸ پایان باز بود.