نقد سریال
نقد و بررسی سریال Yellowstone با بازی Kevin Costner

زمانی که یک سریال تلویزیونی اسم مکانی را یدک می کشد انتظارات خاصی را هم به دنبال می آورد. زمانی که سریال کمپانی FX به نام Atlanta و ساخته Donald Glover برای اولین بار معرفی شد احتمال نمی دادیم که یک سریال قادر به بیان همه جنبه های متغیر زندگی در شهری به تنوع و گوناگونی آتلانتا باشد و زمانی که سریال پخش شد خود سریال نشان داد که تلاشی در این جهت نداشته است. سریال Atlanta بر روی تجربه خاصی تمرکز داشت که تحت تاثیر محیط اجتماعی اطاف خود قرار می گرفت. چنین چیزی برای فیلم Detroiters کمپانی Comedy Central و همچنین سریال Nashville شبکه ABC هم صادق بود. ولی سریال شبکه Paramount به نام Yellowstone به نظر می رسد که قصد دارد هر چیزهایی خاصی که متعلق به شهر مونتانا است را به نمایش بگذارد. سریال در بردارنده خط های داستانی زیادی است که تنها تعدادی از آنها تا به انتها پیش می رود.
Yellowstone توسط Taylor Sheridan نوشته و کارگردانی شده است که او را برای فیلم هایی مانند Wind River، Sicario و Hell or High Water می شناسیم. او استاد گفتن داستان های سخت در حوزه هایی سخت است. Yellowstone هم این گونه است. تصاویر سریال زیبا و وحشی و رام نشده هستند. کسانی که چنین جاهایی زندگی می کنند می توانند زندگی سختی داشته باشند چرا که آنها می دانند که خانوااده ها و دوستان آنها تنها کسانی هستند که می توانند به آنها اطمینان کنند. اگر اتفاق رمانتیکی قرار است در این مکان اتفاق بیافتد، Sheridan در به تصویر کشیدن آن تردید نمی کند. لحظات آرام و گاه پویایی در فیلم وجود دارند که نوع روایت گری کارگردان را به هیچ وجه تیپیک و معمولی نمی کند بلکه در واقع هر کدام از آنها آگاهی هایی را به ما می دهند.
این سریال ۱۰ اپیزودی درباره خانواده Dutton است که نقش پدر خانواده را Kevin Costner بازی می کند. او بچه هایی با استعدادی دارد که بزرگ ترینشان Lee (با بازی Dave Annable) است و یکی دیگر Jamie (با بازی Wes Bentley) است که وکیل دادگاه است و آن دیگری Kacey (با بازی Luke Grimes) است. Dutton همچنین دختری به اسم Beth (با بازی Kelly Reilly) دارد که موقع برگشت به خانه به پدرش کمک می کند تا برای مبارزه با دشمنانش آماده شود.
دشمنان Dutton صاحبان هتل ها و پارک هایی هستند که می خواهند به زمین های خانواده او دست درازی کنند. کنترل زمین و مسائل حقوقی موضوعاتی هستند که سه اپیزود اول فصل را شامل می شود و Dutton و پسرانش تلاش می کنند تا از سیاست مداران و کشیشان منطقه برای حل این مشکل کمک بگیرند. هیچ کدام از این کارها ساده نیست و به همین خاطر مشکلاتی زیادی بر سر آنها قرار می گیرد.
Yellowstone سریالی است که در آن نمی توان همه را دوست داشت. این موضوع، لازمه یک درام خوب نیست. Yellowstone تنها با یک داستان روبهجلو به پیش می رود: داستان Kacey. ولی هنوز هم سخت است باور کنیم که او تا حدودی مجبور می شود که آدم ها را بکشد بدون آنکه دلیلی برای کشتن آنها داشته باشد.
صحنه های مزرعه، اسب ها و زندگی کابویی همگی صحنه های تماشایی هستند که نه تنها در دل داستان به نمایش گذاشته می شوند بلکه در خود فیلم نیز تاثیر می گذارند. این صحنه ها بدون آنکه نیازی به گفتن چیزی باشد، بیانگر داستان هایی را در دل خودشان هستند. Sheridan استعداد و توانایی نشان دادن این مزرعه و زمین های اطراف آن را همانگونه که هستند دارد. او همچنین داستان ها و روایت های مردم محلی را به نحو موثر و مطلوبی در متن روایت به کار می گیرد. با این حال تمرکز اصلی سریال بر روی داستان های خانواده هایی است که با Kacey سروکار دارند تا داستان Dutton که در در حال جنگ با Thomas Rainwater کازینودار منطقه است.
Yellowstone هم مانند سریال اخیر Paramount به اسم Waco ، عوامل و بازیگران خوبی در پشت صحنه خود دارد. Yellowstone فرصت خوبی برای کنکاش در خود زندگی است به ویژه برای آنهایی که در این محیط ها و مکان های سخت و خشن زندگی می کنند. در سریال به نحو مطلوبی شاهد صحنه های متحرک و پویا و لحظات نابی از ترس و وحشت هستیم. توازنی که کارگردان سریال سعی در به وجود آوردن آن داشته می تواند اتفاق خوبی باشد ولی از سویی هم می تواند سریال را از نظر احساسی خسته کننده کند. در سریال نمی توانیم حدس بزنیم که قرار است چه اتفاقی برای شخصیت های اصلی داستان بیافتد و این شاید همان چیزی باشد که Yellowstone را تماشایی و زیبا می کند.